مدح و ولادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
آسِمان چه؛ مُعَطَّر است امشب غَرقِ در خنده اَختر است امشب بیگـمـان محـضِ خاطر کـوثر دل خوشی صد برابر است امشب شـب اعــجـازِ دسـتِ بـیمـثــل رَبُّ الْاَرْبابِ اکبر است امشب مـیرسـد دلـبـر و نـگـاری کـه همه هست پـیـمـبر است امشب تـکـیه گـاهی قـوی و بـیمـانند هدیۀ حق به حیدر است امشب هاتفی خواند که عاشق الـزهرا شب مـیـلاد مـادر است امـشب زنــدهای گـر کـه بـا دمِ زهــرا کَـف بــزن نــازِ مَـقــدَمِ زهــرا جان سراپای شادی و شعف است فَـتَـبـارَک بُلـند هر طرف است شب حاجت گرفتن است امشب هر گدا بی گمان پی هدف است مثل کعـبهست واجِبُ التـعـظـیم بس که یاس حبیب با شرف است حک به قـلـبِ علی شده زهـرا مثل یک دُرّ که در دل صدف است کـوری چـشـمِ دشـمـنـان عـلـی فـاطمه هـسـتی یل نجـف است سائـل امشب ز رزقِ عـیدی تو پای بوسی شاه لو کـشف است شکر هر دم غـریق زمـزمـهام مـن گـدای عـلـی و فـاطـمــهام آمـد از راه و جـانِ جـانـان شد خندهای کرد جهان گـلستان شد ز شـکـوه و جــلالِ مــیــلادش غـم فـراری خوشی نمـایان شد نــمـی از بـرکـت قــدمهــایـش رزقِ خـلـقِ خــدا فــراوان شـد هر که شد خـاک پیـش پـای او شــهــریــار تـمــام دوران شـد نام زیـبای او چه شیـرین است هرکه زهرا نوشت غزلخوان شد مـا اسـیــر نـگــاه زهــرائــیــم رجـز مـا مـیــان مــیــدان شــد فــاتـحِ هــر نــبــردِ تـاریـخـیـم ما عـلـی وار و مردِ تاریـخـیـم |